تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

بایگانی

دنیای ادمهای زورگو

دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۲۲ ب.ظ

برای اولین بار تو عمرم از زندگی کردن خسته شدم 

دلم میخواد هر چی فحش بلدم نثار این زندگی نکبت کنم خیلی اشغال هر چی بیشتر صبوری می کنی بیشتر له و لورده ات میکنه

امیدوارم این حس هم مثل بقیه حس های بدم زود گذر باشه و به سرعت برق و باد بره پی کارش  من تحمل ندارم مدت زیادی غمگین باشم 

راستش فیلمی که کتاب دوست اینبار وبلاگش معرفی کرد بر خلاف فیلم های دیگه اش باعث بهم ریختگیم شد یه پنج دقیقه ای تلخ 

مثل همیشه لینکش رو میگذارم اینجا و از حس و حالم می نویسم تا خشمم تخلیه بشه

شایدم بغض کنم و برم یه گوشه ای که کسی اشکمو نبینه گریه کنم، یه راه حل دیگه هم خوردن یه پروپرانول بیست و بی خیالی طی کردن فیلم رو از اینجا ببینید 

چرا از غم و غصه ام بگم اه اصلا ولش کن سکوت و سکوت و سکوت

خبر خوب اینکه بالاخره دار المجانین  و همسایه ها به دستم رسید زهرا جون بهم هدیه داد و قراره وقتی ترک سرم خوب بشه واجازه داشته باشم خودمو سر حد مرگ خسته کنم بخونمشون 

قرار بود خشمم رو با نوشتن تخلیه کنم ولی نشد چون نمیدونم از کجا شروع کنم



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۰۶
خورشید جاودان

نظرات  (۲)

۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۰:۴۱ مترسک ‌‌
این نیز بگذرد بانو...
پاسخ:
تنها امیدم گذشتنشه 

نرنجید .
به این دید به آن نگاه کنید که من و شما وبقیه امیدوار باشیم که وقتی در موقعیتش قرار گرفتیم زور گو نباشیم.
پاسخ:
در این مورد هیچ تضمینی جز همون امیدواری وجود نداره خیلی از مظلوم ها رو می شناسم که وقتی به جایگاهی رسیدن به بدترین ظالم ها تبدیل شدند  فقط امیدوارم ما به اون مرحله نرسیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی