چهار ونیم
اخ که چقدر سلامتی خوبه
هر چند نصف نیمه باشه در حد متعادل شدن فشار خون
دو روز بود که فشار خونم شش یا هفت بود سردرد وتهوع ولی مجبور بودم با این وضع برم مدرسه ، تدریس کنم و به بچه ها برسم چون ما معلم های حق التدریس اصلا مرخصی نداریم قبلا با دوتا خیارشور و چند قاشق عسل خوب میشدم ولی اینبار زورش بیشتر بود با حال خراب ریاضی وفارسی درس دادم به تکالیف بچه ها رسیدم وامتحان گرفتم فقط تو دلم خدا خدا میکردم زود ساعتها بگذرند وبرم خونه وقتی رسیدم خونه با گریه به مامانم گفتم بریم درمانگاه و رفتم زیر سرم همیشه سهیلا دوستم بود و میدونست دست چپم رگ نداره ولی اینبار خانم منصوری دست چپمو تیکه تیکه کرد اخرش سرم رو تو دست راست زد خدا رو شکر خوب شدم وحس خیلی خوبی دارم فردا با حال خوب میرم مدرسه
خب تقویتی قاتی سرمم حکم دوپینگ رو برام داره والان خیلی خوبم خدا رو برای ثانیه ثانیه اش شکر میکنم
شاید این چند خط به نظر خیلی ها چیز خاصی نباشه که ارزش نوشتن داشته باشه ولی نوشتم که بازم بگم هیچی مثل سلامتی نیست
و حس خوب الانم رو با هیچ چیزی عوض نمی کنم هر چند دست چپم قد یه لیمو ترش ورم کرده ولی به حال خوبش می ارزه
اینو کسی میگه که روزهای بدتر از این دو روز رو هم گذرونده و میگذرونه ولی نمیدونید این دو روز چقدر بهم سخت گذشت همش نگران درس بچه ها بودم سر کلاس نور وصدا بد جور اذیتم میکرد و تعادل نداشتم بچه ها نگرانم بودن و مثل همیشه نهایت همکاری رو کردند ولی فردا همون معلم پر انرژی سابق رو سر کلاس خواهند داشت
حال خوب برای ادمهایی مثل من ثانیه ثانیه اش ارزشمنده وحسابی قدرش رو می دونیم چون معلوم نیست بیماری چه حرکت غیر قابل پیش بینی کنه :)
خورشید بانو
شما اونقدری که به فکر بچه ها هستین به فکر خودتون نیستین
بیشتر استراحت کنین و در کنار تغذیه از مکملها هم استفاده کنین
دعا میکنم همیشه شاد و سلامت باشین . آمین