تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

بایگانی

پنج و نیم

شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۳ ب.ظ

گاهی ادمهایی وارد زندگیت میشن که کنارشون گذر زمان رو حس نمی کنی ، دلت میخواد  زمان کش بیاد و لحظه های که توش قرار داری تموم نشه 

کنارشون خوشحالی و حال دلت خوبه ، هر چند این بودن فقط یک روز باشه ، انگار اومدن که دلتو گرم کنن ، حالتو خوب کنن ویه خاطره خوب برات بسازن و برن ، تو بمونی و یه عالمه خدا کنه برگرده و به خاطره خوبت فکر کنی  و لبخند رو لبت بشینه

خوشی های کوتاه مدتی که با تمام وجودت دلت میخواد ادامه دار باشه ولی  کل کاینات  وعالم وادم  دست به دست هم دادن که اندازه خوردن شکلات و مزه مزه کردن  شیرینیش زیر زبونت باشن

همسایه ها میخونم و خوبم زمان به کندی می گذره  همه چی ارومه یه رکود عجیب که گاهی منو می ترسونه ولی بهش احتیاج داشتم 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۱۸
خورشید جاودان

نظرات  (۴)

همسایه ها خیلی خوبه، اما من یه خرده با آخرش مشکل داشتم ... حالا تمامش کن تا بعد درباره اش حرف بزنیم!
پاسخ:
فعلا سیصد و پنجاه از پونصدش رو خوندم تا ببینم کی به اخرش میرسم 
درموردش می نویسم
۲۲ آذر ۹۶ ، ۲۲:۱۰ رحیم فلاحتی
به!به!
هنوز نخوانده ام . باید بروم سراغش . مهرماه " زمین سوخته " را خواندم . عالی بود .
پاسخ:
خیلی خوبه تموم بشه حتما در موردش می نویسم
منتظر همسایه ها می مانیم
پاسخ:
امروز فردا تمومه :))
۲۷ آذر ۹۶ ، ۱۶:۰۳ میله بدون پرچم
همسایه‌ها... یاد اوایل جوانی افتادم... جوانی کجایی که یادت به خیر!!
آدم می‌توانست یک کتاب رو یه تک تا ته بره... اوف!
پاسخ:
فکر نکنم اونقدر پیر شده باشین هنوزم می تونید یه نفس کتاب بخونید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی