تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

بایگانی

یازده

جمعه, ۲۲ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۱۹ ب.ظ

کاش یه معلم ازادی عمل داشت بهتره بگم کاش فارق از هر قید وبندی می تونست انسانیت رو به بچه ها یاد بده 

خیلی وقتها خودمو دست و پا بسته می بینم سیستم اموزشی جوری شده که معلم فقط باید قبولی بده واین باعث شده خیلی از همکارام وجدان رو زیر پا بگذارن ، سه ساله که تنها معلمی هستم که تابستون ،خرداد وشهریور میرم مدرسه چون مردودی دارم وباید براشون کلاس تقویتی گذاشت

وقتی یکی از بندهای ارزشیابی قبولی صد در صده  همکارم میگه خب قبول میکنم  زمستون بیام تابستونم گیر باشم؟وبعد هم چشمش رو میبنده ومیگه شاگردام خوبن ولی خروجی کلاسشون تو کلاس دوم مشخص میشه به همکار دوم میگم خب تو قبول نکن میگه  نمیخوام تابستون بچمو ول کنم بیام مدرسه وبعد خروجی کلاسشون تو پایه سوم مشخص میشه و....

خسته شدم از این وضع از طرفی با این حالم تابستون برام سخته برم مدرسه از طرف دیگه نمی تونم بی خیال بشم وچشمم رو ببندم 

کاش معلم ها می تونستن بدون دستور از بالا تصمیم بگیرن چیکار کنن ویا چی تدریس کنن اگر دست من بود لابلای فارسی ، ریاضی ودیکته و.... زندگی کردن هم بهشون یاد میدادم هنر ، کتاب خونی و.... کی گفته این همه الفبا حتما باید تو کلاس اول یاد گرفته بشه اونم الفبای فارسی که حروف تکراری مسخره مثل ز ص س ث و... داره واقعا روانی میشه ادم تو منطقه محروم که همه والدین بی سوادن پایه اول درس بده از اون بدتر زور واجبارهای بیخوده مدیر وبالا دستی هاست

حیف که بودجه بندی دستمو بسته همینجوری هم کلی عقبم وباید به خودم وبچه ها فشار بیارم تا حداقل فارسی به بودجه بندی نزدیک بشم ، اونم برای بچه های دوزبانه که به زور فارسی صحبت میکنن به سختی میگذره و من باید استرس نتیجه کار رو هم داشته باشم 

همه دلخوشی دخترام خوندن کتاب بود که این عقب افتادگی لعنتی  اینم ازشون گرفت 


همش حرف شده کتاب امضا کن پوشه کار مرتب کن فلان کن بهمان کن که بازرس میاد همش کارای بیخود اضافی که انرژی معلم رو میگیره فلان بخشنامه انجام بشه بهمان بخشنامه انجام بشه همکاری کنید نیرو نداریم دریغ از یه ریال حقوق 

حقوق هم نخواستیم حداقل کمتر تحقیرمون کنن بهترین بازده رو نیروهای حق التدریس  استخدام 94تو مدارس شهرمون داشتن ولی وقتی میخوای بهت توضیح بدن که چرا تقدیر نامه به استخدامی های 96 دادین  در حالیکه سه ماهه مشغول به کارن و بین نیروها تفاوت قایل شدید  ( داشتن این تقدیرنامه ها تو ارزشیابی موثر) میگن ما تشخیص میدیم چیکار کنیم  در حالیکه ما می دونیم این استخدام جدیدا همسر ، دختر وفک وفامیل خودشون  هستن اداره اموزش پرورشمون شده مافیا یه باند خانوادگی و تا حالا کسی نتونسته رو دستشون بلند بشه

خیلی خسته ام خسته تر از اونی که بشه فکرشو بکنی ، بیست وسه سالگی وارد اموزش  پرورش شدم الان سی وپنج سالمه و دستم رو هیچه 

متنفرم از اینکه بگن تحمل کن  ولی انگار چاره ای نیست 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۲۲
خورشید جاودان

نظرات  (۲)

معلمی خیلی سخته. درک میکنم چون هر روز دوتا معلم جلوی چشمم بودن!
پاسخ:
امیدوارم خدا به همه معلما صبر بده
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۱۹ میله بدون پرچم
سلام
یک جمله معروف از ژان پیاژه در مورد آموزش و پرورش است که معلوم نیست چه زمانی در ایران عملیاتی شود:
هدف اصلی آموزش در مدارس باید ساختن زنان و مردانی باشد که قادر به انجام کارهای تازه باشند، نه این که فقط کارهایی که نسل های قبلی انجام داده اند را تکرار کنند.

پاسخ:
سلام 
هیچوقت عملی نمیشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی