تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

بایگانی

۴ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۳دی

هیچوقت دلم نمیخواست که ادم خاصی باشم چون خاص بودن مسولیت ادم رو زیاد میکنه و دیگه نمیتونی ادم عادی باشی 

چیزی که در مورد من پیش اومده اینه که خیلی ها فکر میکنن چون  ادم قوی هستم الان نباید نا امید بشم نباید از زندگی ببرم نباید به مرگ فکر کنم 

من هیچوقت دلم نمیخواست اونی باشم که تو ذهن شماهاست وقتی سرطان باعث شد مجبور باشم بین مرگ و زندگی یکی رو انتخاب کنم من برای زنده موندن جنگیدم  چون انگیزه ای بنام خانواده داشتم

ده ساله بودم که مامان واقعیم جلوچشمام غرق شد و باز دوام اوردم چون برادر کوچیکی داشتم که تو اون سن کم باید براش مادری میکردم

سی وپنج سالم بود مرگ پدر و مادر دومم رو به چشم دیدم بازم موندم و زندگی رو انتخاب کردم چون هنوز امیدهایی داشتم

سختی های زیادی رو تحمل کردم ولی الان به سادگی آب خوردن دیگه نمیخوام زندگی رو انتخاب کنم فقط بخاطر اینکه قوی هستم 

منم حق دارم به مرگ فکر کنم هرچند الان انگیزه ای برای انتخاب زندگی پیدا کردم و تا مدتها هیچ اتفاقی برام نمی افته ولی اصلا دلم نمیخواد ادم خاصی باشم من یه دختر معمولی هستم که از اینکه مدام زندگی رو انتخاب کنه بجنگه وزنده بمونه خسته شدم قهرمان فیلم که نیستم 

همه اون چیزای معمولی که شماها تو زندگیتون دارید حق منم هست داشتن پدر مادر داشتن سلامتی و یه خانواده که کنارشون باشم و احساس تنهایی نکنم 

از خدا می پرسم این توقع زیادیه؟



خورشید جاودان
۱۱دی

 بین مرگ و زندگی یکی رو انتخاب کردن بدترین برزخی که میشه توش گیر کرد مرگ ترسناکه و زندگی دردناک

خیلی دلم میخواد مثل اون موقع براحتی زندگی رو انتخاب کنم  ولی مدتی تصویر یه دست خونی و یه جسم رو به موت تمام ذهنمو پر کرده

همین چند دقیقه پیش به هانی قول دادم که بخاطر خیلی چیزا و چارتا رفیقی که تو این دنیا برام مونده زندگی رو انتخاب کنم و سر قولم هم می مونم ولی تصویر دست خونی رو هم احتمالا تا مدت طولانی همراه خودم تو ذهنم خواهم داشت 





خورشید جاودان
۰۶دی
گفته بودم رفیق هیچ کسم تو وضعیت سابق نیست و مشاور اعظم کتابخونیم رو از دست دادم 
هیچ کس خوب هیچ کس خیلی خوب کسی که تو زمینه کتابخونی دستمو گرفت و باعث شد  کتابهای خیلی خوب بخونم باعث شد با نویسنده های عالی آشنا بشم و به رمان و ادبیات علاقمند بشم 
رفاقت ما از وبلاگ شروع شد الان چند سالی که باهم اشنا شدیم اونقدر سال گذشته که یادم رفته از چه سالی این رفاقت عالی شروع شده و امیدوارم سالهای بیشتری بگذره و ما همچنان رفیق بمونیم و کنارش کتابهای خوبی بخونم
داشتن کسی که برات وقت بگذاره و ساعتها از کتاب حرف بزنه و راهنماییت کنه نعمتی که نصیب هر کس نمیشه و من خوشبخت ترین ادم روی زمینم که همچین نعمتی رو دارم

رفیق هیچ کس مدت طولانی که بقول خودش تو خودش غرق شده و حسابی کم پیدا بهتره بگم گم شده و من تنها موندم مجبور شدم ریسک کنم و با اگاهی نسبت به اینکه ممکنه انتخاب سخت خوانها بدون مشورت با کسی باعث بشه برای مدتی یا شاید هم همیشه نرم سراغ کتاب یا نویسنده ی منتخب چند کتابی از نویسنده هایی که همیشه ازشون می ترسیدم رو خوندم   و الان کمی ترسم از بزرگی اسمهاشون ریخته و کمتر نگران فهمیدن کتابهاشون میشم
تنها ارتباط من و هیچ کس واکنش های گاه به گاه به وضعیت هایی بود که برای واتس آپ میگذاشتم اونم در حد چند کلمه که برام می نوشت و یه جمله تشکر از طرف من چون می دونستم تو وضعیتی که نمیتونه صحبت کنه این به من ثابت میکرد رفیقم هنوز هم حواسش به من هست و باید صبر کنم از لاکش بیاد بیرون
دیشب هم یه مختصر صحبتی بعد از نوشته مربوط به وضعیت واتس آپم با رفیق هیچ کس داشتم وقتی گفت که تو فکرت بودم که لازمه یه چیزهایی رو بهت راجع به کتاب بگم و سعی میکنم بیشتر در دسترس باشم انگار دنیا رو بهم دادن خیلی خوشحال شدم هرچند نبودن طولانی مدتش باعث شد بزرگ بشم و خودم دست به انتخاب بزنم برم سراغ فاکنر مارکز رو امتحان کنم و یاد بگیرم درست انتخاب کنم ولی به مشاور اعظم نیاز دارم فعلا انتخاب هام خوب بوده ولی معلوم نیست انتخابهای بعدیم چه نتیجه ای داشته باشه 



خورشید جاودان
۰۳دی

از اونجایی که رفیق جان هیچ کسمان مدتی تو حال و هوای سابق نیست بنده مشاور اعظم کتابخوانیم رو از دست دادم بنابراین مجبور شدم دل رو به دریا بزنم و برم تو دل سخت خوانها 

اولین تجربه من از فاکنر یه کتاب با سه داستان بنام گنجنامه بود که باعث شد رابطم با عالیجناب کمی بهتر بشه و بقول معروف ترسم بریزه 

کتاب بعدی  عشق سالهای وبا از مارکز نمیدونم مارکز هم جز سخت ها هست یا نه ولی یه چیز نامعلوم باعث می شد نرم سراغش 

البته قیمت عشق سالهای وبا اونقدر گرون بود که مجبور شدم از فیدبیو  بخرمش

و فکر کنم از این به بعد مشتری فیدبیو بشم 

یکی از علتها یعنی علت اصلی اینکه از پی دی اف و... خوشم نمیاد اینه که برای مشخص شدن صفحه ای که خوندی نمیتونی از نشانه کتاب بین صفحاتش استفاده کنی  و من مشکل گم شدن صفحات پی دی اف رو داشتم که خوشبختانه فید بیو این مشکل اساسی من رو حل کرده و خود کتاب الکترونیک نشانه کتاب داره

شاهکار بعدی من کاری که هیچوقت انجامش ندادم 

چه  شاهکاری؟

خوندن همزمان دو کتاب

عقاید یک دلقک و عشق سالهای وبا اینم یه تجربه جالب و جدید که دیگه هیچوقت تکرار نمیشه ومیخوام مزه همین یکبار زیر زبونم بمونه

از کتابخونی که بگذریم 

امسال یه مدیر خیلی عوضی نصیبم شده که هر روز که میخوام برم مدرسه دلم میخواد بکشمش نمیدونم چرا بعضی ها اینقدر عوضی و حال بهم زن هستن و حضورشون محیط کار رو غیر قابل تحمل میکنه 



خورشید جاودان