سالهاست بین بد و بدتر مجبور به انتخاب بودیم هستیم و احتمالا خواهیم بود از اونجایی که سگ زرد بِرار توره است و هیچ کدوم با اون یکی فرق ندارن امسال هم مثل سالهای قبل عصبانی هستم و البته دلیل دیگرش ظلمی که بخاطر آزمون استخدامی بهمون کردند اهل خونه میگن برو رای بده سفید بگذار من میگم خب همین درده دیگه نمیخوام مهر تو شناسنامم باشه که بعدش خودمو لعنت کنم که خودم تو این ظلمی که بهم میشه شریکم
میگن اتفاقا امسال که قرار استخدام بشی اون مهره لازمه شاید بدتر بشه و فکر میکنن اون مهر میتونه از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کنه
میگم خب مگه مهرهای قبلی تونستن از این ظلم جلوگیری کنند مهر امسالم معجزه نمیکنه
میگن شاید اخراجت کنن
سالهاست با همین ترس ها وارد زنجیره ای شدیم که فقط باعث دلسردی بیشتر شد
نمیدونم تسلیم این ترسها میشم یا نه فقط میدونم عصبانیم عصبانیم خیلی عصبانیم از دست کسانی که اینجور با ترسوندن مردم به خواسته هاشون میرسن
از یه طرف بهم ظلم شده از طرفی میبینم یک خانواده چشم و امیدشون به من و آینده شغلیمه
به پول داروها فکر میکنم به آشپزخونه ای که قرار بود وقتی استخدام رسمی شدم و تونستم قسط وام بدم وام بگیرم و درستش کنم به سمعک پدرجان فکر میکنم واینکه مادرجان ۱۵ ساله جز دکتراهواز یه دکتر درست حسابی نرفته چون وسعمون نمیرسه به خودم فکر میکنم
ولی هیچ مهری تا بحال معجزه نکرده