تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

بایگانی

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

۳۰آذر

دوست داشتن بعضی پدر مادرا دقیقا دوستی خاله خرسه است

از یه طرف یکیشون به قصد کشتن تا میتونه بچه اش رو میزنه رو سینش میشینه 

دست میگذاره روی دهنش تا خفش کنه  از طرف دیگه یکی دیگشون می پرسه چرا غذا نمیخوری وقتی بچه میگه نمیخوام سیرم در حالیکه قار و قوره معده اش گوش اسمون رو کر میکنه با تشر میگه نخواه وقتی افتادی گوشه بیمارستان حالت جا میاد 

و بچه تو دلش میگه شما که بالاخره قرار منو بکشین پس بهتره تا قاتل بچتون 

نشدین خودم جوری ترتیب کار رو بدم که نه کسی بره زندان نه حرف ناموسی پشت سر بچتون باشه و به اعتصاب غذاش ادامه میده

تا روزی که برای همیشه ساکت بشه و اون بچه ی ایده ال پدر مادرش بشه

بچه ای که اصلا حرف نمیزنه

 

خورشید جاودان
۰۱آذر

اومدم بنویسم بچه ها فلان اتفاق افتاده از خودم پرسیدم اصلا کسی اینجا رو میخونه یا نه که بخوای اینقدر صمیمانه بچه ها خطابشون کنی

از بس تو این ۱۵ سال تدریس گفتم بچه ها کلاشده  عادت زندگیم بزرگ و کوچیکم نداره

از این که بگذریم این روزا یه سوال ذهنم رو مشغول کرده اونم اینه که چه رابطه ای بین فلسفه و پریودی هست؟ اخه وقتی که میخوام پریود بشم و درد وحشتناکی رو تحمل میکنم بجای حس و حال افسردگی معمول که اغلب دچارش میشن حال و هوای من عجیب میشه بین درد و خونریزی شدید به زندگی فکر میکنم زندگی چیه؟ سوالیه که تو ذهنم میچرخه شاید فکر کردن به زندگی یه مکانیسم دفاعی باشه دفاع دربرابر درد 

چون قبلا هم بعد شیمی درمانی جایی که جون ادم درمیاد از درد و عوارض شیمی درمانی من بازهم به زندگی فکر میکردم

یه جورایی درد برای من نماد زندگیه دست اویزی برای چنگ زدن به زندگی

فکرشو کنید موقع پریودی و دردش من دلم میخواد تولدم باشه و این پروسه هر ماه ادامه داره 

البته اینم بگم زندگی زشته دنیا اصلا جای قشنگی نیست ولی من بلند میشم و زندگی میکنم دلیل این همه مبارزه هم نمیدونم چون اصلا نمیدونم زندگی یعنی چی

فقط دارم تلاش میکنم یکم محیط اطرافم رو قشنگتر کنم شاید حال ادمای دور و برم بهتر بشه 

خورشید جاودان