تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

بایگانی

چهار

چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۳۸ ب.ظ

تو حال خوبم دست از سرم بر نمیداره دلتنگی 

به خودم میگم تو چی داری دختر که مدام دلت واسه خودت تنگ میشه ؟

هر چی میگردم تو خودم یه چیزی پیدا کنم که جواب سوالم باشه ،چیز خاصی پیدا نمیکنم  که ارزش این حجم دلتنگی رو داشته باشه

وقتی از درک نشدن از طرف بعضی ادمای خاص زندگیم دلگیر میشم یا وقتی با خودم بد میشم  تو بغل خودم جمع میشم و از خودم می پرسم خوبی ؟

وبه خودم میگم خوبم باز می پرسم مطمعنی؟ و جواب میدم بله در حالیکه میدونم دارم به خودم دروغ میگم و خوب نیستم

الانم به شدت دلم واسه خودم تنگ شده چون یکم دلگیرم حالم خوبه نگران نشید ولی امروز یه اتفاقی افتاد که باعث شد بفهمم هضم بعضی رفتارها یا گفتارهای من برای یه نفر خیلی سخته ، جوری که هنک میکنه ، شوکه میشه و خیلی هم تلخ که من اینو دوست ندارم 

من تو تلخترین حالتم سکوت میکنم وگریه اون تو تلخ ترین حالتش حرفایی میزنه که اگه نگه بهتره ، خب خودش فراموش میکنه چون خوشبختانه حافظه ی خیلی فراری داره  ولی من مثل گاو اون رفتار یا حرف رو تو ذهنم نشخوار میکنم  و بدلیل حافظه ی قوی متاسفانه با تلاش و به سختی فراموش میکنم  داشتن حافظه ی قوی وقتی بعد سالها بتونی دوست های دوران ابتداییت رو پیدا کنی و یادت بیاد که شهرزاد همیشه یه گیس بلند راپونزلی داشت یا سارا مامانش پرستار بود و... خوبه ولی دیگه هیچ کاربردی برای من نداره 

البته همونجور که بدیها توش ثبت میشه و به سختی فراموش میشه خوبی های ادما رو هم به سختی فراموش میکنم 

------------------

همیشه بهترین لحظات من وقتیه که با مامان تو اشپزخونه حرف میزنیم اغلب هم مشغول تجزیه تحلیل رفتارهامون هستیم 

مثلن بحث از این جا شروع میشه که مامان فلانی اینو گفت  یا فلان رفتار بده و...و تهش به این ختم میشه که  خب حالا ایا ما هم همون گفتار و رفتار بد رو داریم راستش اگر عیب کسی رو می بینیم بخاطر اینه که دوتایی باهم با ریز ریز کردن رفتارهامون تو خودمون عیب یابی کنیم 

معتقدم ادم نباید به خوب بودن خودش مغرور بشه وهمه بدیها رو واسه همسایه ببینه ، خب فاصله ی خوبی وبدی برای ادم یه خط به باریکی یه تار مو هست فقط کافیه پاتو بذاری اونطرف خط تا معادلات بهم بخوره ، ادم خوبه به طرفه العینی میشه ادم بده و برعکسشم صادقه 

یه مقطعی از زمان من هم به خودم مغرور بودم ببین من رفتار بد دختر فلانی رو ندارم پس من چه دختر خوبیم ولی اشتباهی کردم که الان که بهش فکر میکنم میبینم این خواست خدا بود که گوشمو بپیچونه و بهم بفهمونه به خودم مغرور نشم خب خدا خیلی از این درسها بهم داده و منم خوب یادش گرفتم ولی روز وشب ازش میخوام مراقبم باشه اشتباه کردن یه چیزه اشتباهت رو تکرار کنی یه چیز دیگه از خدا میخوام من رو در حمایت و هدایت خودش قرار بده و مراقبم باشه غرورُ هم ازم دور کنه 

آمین

هنوز پس لرزه های تغییر وجود داره دارم سعی میکنم حواسمو نسبت بهش پرت کنم 

یه چیزی هم فهمیدم  قبلن تخیل من دوای درد ها و ناخوشیام بود حالا نمیدونم چی تغییر کرده که وقت ناخوشی در دنیای تخیلیم به روم بسته است احتمالن چون فکرم مشغول یه موضوع دیگس 

کمی گیجم و دلم میخواد مثل سابق که تخیل به صورت یه چشمه جوشان حال خوب کن بود وارد زندگی خیالیم بشم ولی فعلن موفق نبودم و سردرگم تو دنیای واقعی و بین ادمای وقعی موندم چیکار کنم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۸
خورشید جاودان

نظرات  (۲)

خورشید عزیز و مهربون 
تو کلی اخلاقای خوب داری پس نگو مگه چی دارم که دلم برای خودم تنگ میشه
این حجم فشاری هم که الان روته احتمالا به خاطر اون تصمیمی هست که گرفتی

منم حافظه ام در این موردا خیلی خوبه که به نظرم خیلی بده که خیلی خوبه( خیلی جمله ی سنگینی شد) 
چه روش خوبی دارید 
منم حتما امتحان می کنم 
می دونی خورشید مشکل اینه که ما فکر می کنیم خوب و کامل هستیم بقبه بدن ولی واقعا این روش شما خیلی خوبه
حداقل بفهمیم مشکلاتمون از کجاست
من که کلی مشکل دارم باید برنامه ریزی کنم برای حلشون
پاسخ:
وقتی یه بار بخاطر غرورت و طرز تفکر اینکه همه چی واسه همسایه اس واسه من پیش نمیاد ضربه خوردی بیشتر از قبل حواست به خودت جمع میشه
البته ادما دو دسته هستن یا به روی خودشون میارن که این جواب رفتار خودشون بوده یا به راهشون ادامه میدن 
من همیشه از خدا میخوام که به هر طریقی اشکالامو بهم نشون بده 
سلام خورشید عزیز...امیدوارم حالت خوب باشه.
حقیقتش نزدیک به یک ماهیه که سرم خیلی شلوغه و احتمال میدم حجم کارام از عاشورا به بعد هم بیشتر بشه در نتیجه احتمال اینکه بتونم بهت سر بزنم خیلی کمه.پس تصمیم گرفتم حداقل یه خداحافظی موقت باهات بکنم و ازت بخوام که بخاطر تمام اذیت هایی که کردم حلالم کنی.خواستم بدونی لحظات خوبی رو واسم رقم زدی کلی چیز ازت یاد گرفتم و بعضی وقتا هم با نگاه به تو از خودم و زندگیم خجالت کشیدم و کلی بهت افتخار کردم.حقیقت هیچ وقت خداحافظی رو دوس نداشتم واسه همین ترجیح میدم طولانیش نکنم فقط مرسی که هستی.الانم قصد دارم یه جمله ای رو واست بنویسم و امیدوارم اینو از من به یادگار داشته باشی.و در آخرم آرزو میکنم سلامت باشی و به بهترین خودت برسی.
"هر انسان یک سفر است.
سفری که با تولد آغاز میشود
و با مرگ پایان می پذیرد.
هیچ دو سفری مشابه و یکسان نیستند.
فقط گاهی،
مسیر ما با مسیر دیگری تلاقی میکند؛
لحظاتی که فکر میکنیم فکر و احساس و تجربه مان با دیگری شبیه و نزدیک است.
در این لحظات باید برای محبت کردن و دوست داشتن شتاب کرد.
نقاط تلاقی سفرهای منحصر بفرد زندگی، به ندرت طولانی میشوند."
پاسخ:
سلام 
دیشب به فکرت بودم با خودم میگفتم از اقا صادق خبری نیست کاش میشد ازش خبری گرفت 
ممنونم بخاطر بودنت  و خوندن نوشته هام
امیدوارم هر جا هستی سلامت و خوش باشی 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی