عالیجناب وونه گات لطفا برگردین
دیشب خواب دیدم یکی از شاگردام رو مجبور کردن ازدواج کنه اونم پسره رو کشته و درنهایت برای من و دوستاش نامه ای نوشت و خودش رو خلاص کردخوابخیلی بدی بود از وقتی از خواب پریدم تا الان دارم به این فکر میکنم که چرا وونه گات تو کتابهاش از جنگ و بمب اتم و تخریب محیط زیست و .... انتقاد میکنه و از او میپرسم بهتره بگم بجای وونه گات از خودم میپرسم چیز دیگه ای پیدا نکردی
و تو ذهنم تصویر دانش آموزم توی خوابی که دیدم نقش بسته
چرا این خواب رو دیدم و چرا همزمان ناخواسته به وونه گات و موضوع کتابهایی که تا بحال ازش خوندم فکر میکنم خودم هم نمیدونم
ولی حال عجیبیه نه تصویر دانش اموزم از جلو چشمام میگذره نه مکالمات ذهنیم با وونه گات تمام میشه بین این مکالمات فقط یه چیزی بهش گفتم لطفا برگرد به این دنیا و از کلیگور تروت بخواه یک کتاب راجع به کودک همسری هم بنویسه تصور کنید این کتاب با محوریت کلیگور تروت با سبک طنز خاص وونه گات در دستانمون بود و میخوندیم اگر عالیجناب به این دنیا برمیگشت و درباره کودک همسری با سبک جذابش می نوشت تحمل این جنایت کمی برای من راحت تر می شد و اینقدر خود خوری نمیکردم که باید کاری کنم و عملا هیچ کاری نمیتونم بکنم
عالیجناب وونه گات لطفا دست از سرم بردار یا به این دنیا برگرد
عالیجناب عزیز تو این دنیا به غیر از جنگ و بمب اتم وهمه اون چیزایی که تو کتابهاتون ازش انتقاد کردین یه چیز خیلی وحشتناک وجود داره که تو اون دوره ای که شما بودین شاید ازش چیزی نمیدونستین مطمئنم اگر متوجه می شدین یه گوشه از دنیا دختر بچه های کوچک رو از مدرسه در میارن و میفرستن خونه شوهر شما هم به این نتیجه می رسیدین که از اون بمب اتم که سال ۱۹۴۲ روی هیروشیما ریختن بدتر بوجود آوردن نسل بدبختیه که هرکدوم برای بشریت حکم یک بمب اتم رو دارند یه ضرادخانه متحرک از مجموعه زفلاکتهاخطرش از بمبهایی که دکمه انفجارشون دست دیوانه های دنیاست نگم بیشتره ولی کمترم نیست اون بمبها در طرفه العینی زندگی رو نابود میکنن و آدم میگه تمام ولی ضرادخانه متحرک از زن ها و دخترهایی که اسیر یک فرهنگ غلط هستن روز به روز ولحظه به لحظه می تونن دنیا رو نابود کنند و این زنجیره هیچوقت پاره نمیشه چون در دریایی از جهل به اسم دین و مذهب و فرهنگ غلط غوطه ورند
عالیجناب میدونید درد چیه درد اینه که اون زنها و دخترها هیچوقت نمی فهمن که تو چه تار عنکبوتی گیر کردن و هیچوقت سعی نمیکنن خودشون رو نجات بدن و درد بدتر اینه که من معلم هم تا خودشون نخوان نمیتونم کاری کنم
عالیجناب عزیز واقعا الان به شما و کلیگورتروت نیاز دارم و نمیدونم تا کی و چقدرمیتونم کابوس دانش آموزام رو تحمل کنم و سرم رو منفجر نکنم.....
عالیجناب وونه گات عزیز خواهش میکنم برگردین واقعا به بودنتون نیاز دارم
تا ته ته قلبم تیر کشید کاش توی دنیایی زندگی می کردم که هیچ کودک همسری وجود نداشت تجاوز به جسم و روح کودک به اسم کثیف ازدواج
یه جا خوندم البته نمی دونم چه قدر سندیت داشته باشه بعضی از زندانی ها کودک همسرانی هستن که همسرشون رو کشتن و در شرف اعدام هستن :(
ممنونم که این نوشته رو نوشتین مدتها بود که به خاطر مشغله های شخصی این دغدغه رو از یاد برده بودم