دوست داشتن بعضی پدر مادرا دقیقا دوستی خاله خرسه است
از یه طرف یکیشون به قصد کشتن تا میتونه بچه اش رو میزنه رو سینش میشینه
دست میگذاره روی دهنش تا خفش کنه از طرف دیگه یکی دیگشون می پرسه چرا غذا نمیخوری وقتی بچه میگه نمیخوام سیرم در حالیکه قار و قوره معده اش گوش اسمون رو کر میکنه با تشر میگه نخواه وقتی افتادی گوشه بیمارستان حالت جا میاد
و بچه تو دلش میگه شما که بالاخره قرار منو بکشین پس بهتره تا قاتل بچتون
نشدین خودم جوری ترتیب کار رو بدم که نه کسی بره زندان نه حرف ناموسی پشت سر بچتون باشه و به اعتصاب غذاش ادامه میده
تا روزی که برای همیشه ساکت بشه و اون بچه ی ایده ال پدر مادرش بشه
بچه ای که اصلا حرف نمیزنه