بواسطه کتاب راهی به سوی بهشت جناب یوسا با پل گوگن نقاش فرانسوی آشنا شدم و به نظرم آدم جالبی اومد
بالاخره مساله ام با جناب یوسا حل شد و درحال خواندن اولین کتاب از این نویسنده هستم و در این روزهای،سرتاسر خشم و نکبت کمی حال خودمو خوب میکنم
این کتاب راجع به پل گوگن و مادربزرگ آنارشیستش فلورا تریستانه
دوتا شخصیت حقیقی که هرچه بیشتر در موردشون جستجو میکنم از کتاب بیشتر خوشم میاد بخصوص بخشهایی که مربوط به گوگن در تاهیتی و بین بومیانه انگار یک حس آزادی و رهایی به آدم القا میکنه حسی که این روزا بهش نیاز دارم آزادی و رهایی که احساس منه و در واقع درد و رنجیه که بین کلمات و سطرها نهفته است شبیه تلخی شکلات تلخ لذت بخشه شاید هم یه جور خود آزاری شیرینه هرچی هست همینکه حالمو خوب میکنه عالیه
شاید اگر یک خواننده حرفه ای بخونه چیز دیگه ای از داستان و روایت کتاب متوجه بشه ولی من این روزها حتی موقع زل زدن به گلهای کاغذ دیواری هم دنبال آرامش و رهایی هستم چه برسه به خواندن کتاب بخشهای مربوط به گوگن اونقدر حالمو خوب میکنه که بین خوندن کمی چشمام رو می بندم و خودمو کنار مائوری ها تو جزیره تصور میکنم
گفته بودم گاهی مقابل بعضی نویسنده ها مقاومت عجیبی دارم ولی وقتی شکسته میشه حسابی لذت بخش میشن و عاشقشون میشم بعد از کالوینو این اتفاق برای عالیجناب یوسا هم افتاد