من و عروسکها
مدتیه غرق در دنیای عروسکها وقصه هاشون هستم
هر عروسکی که بدنیا میاد با خودش یه قصه میاره ، قصه زندگیش ، چیزی که به وسیله اون معرفی میشه ، بهتره بگم قصه ها شناسنامه ی عروسکها هستن ، درست مثل ما آدمها که هر کدوم قصه زندگی خودمون رو داریم عروسکها هم اینجوری هویت پیدا میکنند
اوس ممدلی وزیور خانم و غلامرضا کوچولو قصه ی خودشون رو دارن
آنسه و آفتاب و مهتاب وآنیتا هم قصه های خودشون بقیه عروسک ها هم همینطور
راستشُ بگم با دوختن هر عروسک و ساختن یه قصه براش تو ذهنم یه تکه از زندگی خودم ساخته میشه و وقتی همه ی عروسکها وقصه هاشون مثل پازل کنار هم قرار بگیرند تصویر کلی میشه خورشید
خورشیدی که گاهی با نوشته هاش حرف میزنه ، گاهی با نقاشی هاش و گاهی با عروسک هاش