پدرم
.... و پدرم
محمد علی بوکسور نبود
اما یک پا این جا داشت یک پا آبادان
یک پا آن جا یک پا خارک
یک پا رقص پا بود هیچ وقت مشتی نزد توی صورت حریفش
اما در رینگ شوره زار بندر معشور
بیش تر از سی سال قدم زد - پتک زد - جیک نزد
محمد علی بوکسور نبود
اما گلوله های عرق اش می بارید روی دست کش هایش
محمد علی بوکسور نبود
اما هیچ کس حریف اش نبود
جز کارخانه ای که قدش صد متر بلند تر از او بود
محمدعلی بوکسور نبود
کارگر شیمیایی رازی بندر معشور بود
و پدرم بود ...
از بندر معشوق ( فرزاد آبادی)
ای صنعت سوختن
پدرم مادر کارخانه ها بود
با همین سینه های مردانه اش شیر داد
به تک تک کسانی که خون می نوشند و دَمشان گرم است
فرزاد آبادی متولد 23 آذر 1355 در بندر ماهشهر است . او کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی - روزنامه نگاری است
- جن جنوبی 1382
- از بندر معشوق 1386
- کروکی بهشت 1389
- از خیابان ایرانی 1391
- پرنده مردنی نبود 1392