زندگی ادامه دارد
خب مراسم بابا چند روزی تموم شده وکم کم دور ماهم خلوت میشه وباید برگردیم به روال عادی زندگی
یه روز حال دلم خوبه وروز بعد بد ولی بیشتر تو خلوت خودم عزاداری میکنم که مامان پری غصه اش بیشتر نشه
به هر حال اون بیشتر از هرکسی به مراقبت نیاز داره وبعنوان دختر بزرگ خونه وظیفه من ازش مراقبت کنم ، سعی میکنم بی تابی نکنم و جو خونه رو اروم نگه دارم ولی خیلی دلم برای بابام تنگ میشه
رفتم سراغ کتابام و کم حجم ها رو برای خوندن انتخاب کردم تا بتونم سریعتر به زندگی برگردم ، کار و زندگی که حالیش نیست من غصه دارم
اولین کتابی که دوباره خوندم خرده جنایت های زناشوهری از اریک امانوئل اشمیت بود و دومین کتابی که دست گرفتم سوداگردی در ساخت وساز کالوینو ی جان هست
به غیر سه گانه معروف ویکنت دونیم شده ، بارون درخت نشین و شوالیه ناموجود که شناخته شده هستن دوتا کتاب کم حجم از کالوینو دارم بنام های ابر الودگی و سوداگردی در ساخت وساز که پیشنهاد میکنم بخونید
وخبر خوشحال کننده این روزها اینه که دوست جان جانانمان قراره برام دارالمجانین و همسایه ها رو بفرسته به شدت ذوق زده هستم به دستم برسه وبخونم ودر موردش بنویسم
بدترین اتفاق به نظرم مرگ عزیزان که اینم تجربه کردم و الان احساس میکنم دیگه هر اتفاقی از این به بعد بیافته جز حوادث کوچیک و ناچیز زندگیم به حساب میاد
من خوبم و ممنونم از همه دوستانی که با پیامهای محبت امیزشون وصبوریشون تو این روزای سخت کنارم بودن