پنجاه و سه - بینایی
خیلی سال پیش کتاب کوری ساراماگورو بصورت پی دی اف خوندم
خب از اونجایی که کتاب معروف و مطرحی هست دیگه لازم نیست ازش چیزی بگم هرچند در حدی هم نیستم که راجع به کتاب چیز خاصی بنویسم و الان در حال خوندن کتاب بینایی از این نویسنده هستم
این کتاب سیاسی ترین کتاب ساراماگو هست
داستانش تا بحال به دلم نشسته و یه ردپایی از داستان کوری تو این کتابم هست
بعد از بینایی هم قرار دوباره سالینجر خوانی رو شروع کنم
این روزا حس و حالم حس و حال داستان های سالینجر
اتفاق هایی افتاده که گیج و سردرگمم و فکر میکنم به کمک سالینجر حال دلم خوب میشه
کتابها از وقتی بچه بودم برام جنبه درمانی داشتن از اون روزی که عمو مجید سعی کرد من رو وارد جنگل انبوه کتابهاش کنه تا به امروز کتابها مثل داروهام عمل کردن
تنها چیزی که باعث شد دوام بیارم عادت خوندن بود وگرنه تو این دنیای سخت کم اورده بودم و احتمالا اون لحظاتی که به مرگ فکر میکردم کار دست خودم داده بودم
زندگی با کتابها عوض میشه جوری که میتونی بگی قبل و بعد کتاب درست مثل بعد و قبل ازدواج