هفتاد و سه
يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۱۷ ق.ظ
وبلاگ قبلیم رو میخوندم و با خودم فکر میکردم تااوایل سال ۹۶ چه زندگی هیجان انگیزی داشتم
با اینکه مجبور بودم مدتهای طولانی بیمارستان بستری باشم ولی همون ساعتها و روزها کلی هیجان تجربه میکردم
اون وبلاگ قبلی هم مثل اینجا خلوت بود یه خونه ی تقریبا سوت و کور ولی با این تفاوت سه چهار رفیق داشتم که حضورشون باعث دلگرمی بود رفقایی که حالا به بهانه های مختلف محو شدن
کلی کتاب برای خوندن بود
مامان بابا بودن
ولی نهایت نوشتن اینجا اینه که بگم به موجودی بس خونسرد و بی خیال تبدیل شدم
و این تا حدودی خوبه ولی برای کسی که زمانی مبارز راه روشنایی بوده خیلی رضایت بخش نیست
دلم برای خود قبلیم تنگ میشه ولی مجبورم خود فعلیم رو بپذیرم
و بین خود قبلی و خود فعلی کلی تضاد وجود داره
۹۷/۰۷/۱۵