هزارو چهارصد لعنتی
سرطان از دست دادن خانواده جنگ دردهای بی درمون هرچیزی که فکرش رو کنید به سرم اومد ولی هیچ کدوم منو از پا ننداخت
دوستانی که منو از اینجا شناختن میدونن که چقدر پوست کلفت هستم انگار تو زندگی قبلیم یه کرگدن تمام عیار بودم
ولی از وقتی جریان ازمون استخدامی حق التدریس ها پیش اومد عالیجناب کرگدن پوست کلفت رد داد جوری که روزی صدبار ارزو میکنه این کابوس تمام بشه ۱۶ سال مفت کلاسهاشون رو پر کردیم حالا یادشون اومده قرار بچه های مردم رو دست ما بسپرن و احتیاج به سنجش صلاحیت معلم دارند؟۲۳ سالم بود که استخدام شدم الان تو سن ۳۹ سالگی نه ثبات شغلی وجود داره نه امنیت
همه زندگی ارزوها و خواسته هام بسته به یک ازمونه که هر دفعه یک ماده تبصره بهش اضافه میکنند بریدم خسته شدم دیگه جایی برای این ظلم ندارم
ظلم ظلم ظلم
راستی خدا کجاست؟ چرا بقول دایه ام ظالم همیشه سالمه؟