بچه های معرکه
از نظر همکارم اینکه دانش اموزم بهم بگه خانم میخوای بری تهران سر قرار بی ادبیه و اون دانش اموز ذهنش منحرفه ولی من وقتی اینو بهم گفتن اصلا ناراحت نشدم مختصر تو پست قبلیم نوشتم
راستش من از اینکه بخوام ادای ادم بزرگا رو سر کلاس در بیارم خوشم نمیاد اینکه بخوام خودمو بگیرم و فقط یه معلم علوم باشم خوشم نمیاد ۱۷ساله که هم دوست بچه ها بودم هم معلمشون درسته گاهی رنجیده خاطر شدم و گاهی رفتارهاشون درست نبوده ولی از وقتی پذیرفتم نسل امروزه با ما فرق دارن ،ادبیاتشون متفاوته روابطشون متفاوته گاهی گستاخی دارند و ...کلا جسور تر از ما هستند اوضاعم با دانش اموزا بهتر شده
همیشه سعی میکنم دنیاشون رو بشناسم وخودمو هم قدشون بدونم
راستش دنیا جوری عوض شده که اگه بخوام سر افکار قدیم خودم بمونم دقیقا شبیه اصحاب کهف میشم که بعد سالها از خواب بیدار شدن و تحمل این همه تغییر یهویی برام سخته
بخاطر همین خیلی وقته از ادبیات دخترای نوجوان ناراحت نمیشم
تنها چیزی که منو ناراحت میکنه بی انگیزه بودن و بی هدف بودن دانش اموزامه چند وقت پیش بعد درس داشتم راجع به کارها و فعالیتها و تحقیقاتم راجع به فرهنگ بومی میگفتم
راجع به اینکه من از بیست سالگی کار کردم و.. آرتمیس ازم پرسید خانم چرا ما جدیدا مثل شما قدیمی ها به جایی نمیرسیم؟
یا وقتی نمایشگاه عروسکهای بومی تو مدرسه بود داشتم توضیح میدادم راجع به عروسکها اسما پرسید چرا خانم ما مثل شما چیزی بلد نیستیم ؟ دلم گرفت چون میدونستم اشکال کار از کجاست ولی اونقدر دستم باز نیست که بتونم کمکشون کنم
فقط در جواب آرتمیس گفتم ما و نسل ما چون زندگی راحتی نداشتیم از وقتی خودمون رو شناختیم میدونستیم باید بهتر از پدرمادرمون زندگی کنیم ما اغلب سن شما بودیم هدف داشتیم ولی شما بی انگیزه هستین
چون همه چی براتون فراهمه
چون نسل ما که بعدها شدیم پدر مادرای شما نمیخواستیم مثل خودمون خیلی چیزا تو دلتون بمونه به هرقیمتی انگیزه رو ازتون گرفتیم و شما رو به موجودات اماده خور بی انگیزه تبدیل کردیم
به اسما هم گفتم کافیه بخوای یاد بگیری از من بهتر میشی
من نه مثل همکارام زیاد از این نسل انتقاد میکنم نه خیلی از بالا نگاشون میکنم چون عمیق که بشی یه جایی واقعا دلت میسوزه که از تجربه های ما محرومن و یه جایی دلت میسوزه که پدر مادرها چی به سرشون اوردن
به نظر من بچه های امروز معرکه اند اگر مسیر درست رو یاد بگیرند
" تنها چیزی که منو ناراحت میکنه بی انگیزه بودن و بی هدف بودن دانش اموزامه "
سلام
من هم خیلی روی این مساله فکر کردم
اما من با تو موافق نیستم که گفتی:
"چون همه چی براتون فراهمه ... به هرقیمتی انگیزه رو
ازتون گرفتیم و شما رو به موجودات اماده خور بی انگیزه تبدیل کردیم"
به نظر من نبودن انگیزه از نداشتن هدف میاد
در زمان پدران ما
اگر حتی دیپلم می گرفتی می تونستی معلم یا کارمند بانک
و امثال اون بشی
در زمان ما اگر دانشگاه می رفتی می تونستی معلم یا کارمند بشی
ولی
در زمان این بچه ها
حتی اگر تا دکتری هم درس بخونی کاری وجود نداره
فرصتهای کاری همه اش برای "خودی" هاست و
مردم عادی از اون بی بهره اند .
اقتصاد ویران هم باعث شده بخش خصوصی
در مرز ورشکستگی دست و پا بزنه و در نتیجه
کار کردن برای اون هم اگر ممکن باشه چیزی جز بردگی نیست
از طرفی
قانون علت و معلوم هم در کشور ما گسیخته شده
یعنی اینطور نیست که برای رسیدن به هدفی مشخص
عوامل معقول رسیدن به اون رو
- مثل بقیه جوامع بشری -
بدست بیاری
اینجا پارامترهایی غیر عقلانی موثر تر از
عوامل منطقی رسیدن به یک هدف هستند
نسل های جدید اینها رو می بینن و
سرخوردگی بزرگتر ها رو شاهدن
در نتیجه در بازی ای که از قبل نتیجه اش مشخصه
شرکت نمی کنن
ما این عدم مشارکت رو بی انگیزگی می بینیم
در حالی که بی انگیزگی نیست
یاس و نا امیدیه.