تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

بایگانی

بچه های معرکه

شنبه, ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ۰۴:۳۸ ب.ظ

از نظر همکارم اینکه دانش اموزم بهم بگه خانم میخوای بری تهران سر قرار بی ادبیه و اون دانش اموز ذهنش منحرفه ولی من وقتی اینو بهم گفتن اصلا ناراحت نشدم مختصر تو پست قبلیم نوشتم 

راستش من از اینکه بخوام ادای ادم بزرگا رو سر کلاس در بیارم خوشم نمیاد اینکه بخوام خودمو بگیرم و فقط یه معلم علوم باشم خوشم نمیاد ۱۷ساله که هم دوست بچه ها بودم هم معلمشون درسته گاهی رنجیده خاطر شدم و گاهی رفتارهاشون درست نبوده ولی از وقتی پذیرفتم نسل امروزه با ما فرق دارن ،ادبیاتشون متفاوته  روابطشون متفاوته گاهی گستاخی دارند و ...کلا جسور تر از ما هستند اوضاعم با دانش اموزا بهتر شده 

همیشه سعی میکنم دنیاشون رو بشناسم وخودمو هم قدشون بدونم

راستش دنیا جوری عوض شده که اگه بخوام سر افکار قدیم خودم بمونم دقیقا شبیه اصحاب کهف میشم که بعد سالها از خواب بیدار شدن و تحمل این همه تغییر یهویی برام سخته

بخاطر همین خیلی وقته از ادبیات دخترای نوجوان ناراحت نمیشم

تنها چیزی که منو ناراحت میکنه بی انگیزه بودن و بی هدف بودن دانش اموزامه چند وقت پیش بعد درس داشتم راجع به کارها و فعالیتها و تحقیقاتم راجع به فرهنگ بومی میگفتم 

راجع به اینکه من از بیست سالگی کار کردم و..  آرتمیس ازم پرسید خانم چرا ما جدیدا مثل شما قدیمی ها به جایی نمیرسیم؟

یا وقتی نمایشگاه عروسکهای بومی تو مدرسه بود داشتم توضیح میدادم راجع به عروسکها اسما پرسید چرا خانم ما مثل شما چیزی بلد نیستیم ؟ دلم گرفت چون میدونستم اشکال کار از کجاست ولی اونقدر دستم باز نیست که بتونم کمکشون کنم

فقط در جواب آرتمیس گفتم ما و نسل ما چون زندگی راحتی نداشتیم از وقتی خودمون رو شناختیم میدونستیم باید بهتر از پدرمادرمون زندگی کنیم ما اغلب سن شما بودیم هدف داشتیم ولی شما بی انگیزه هستین

چون همه چی براتون فراهمه

چون نسل ما که بعدها شدیم پدر مادرای شما نمیخواستیم مثل خودمون خیلی چیزا تو دلتون بمونه به هرقیمتی انگیزه رو ازتون گرفتیم و شما رو به موجودات اماده خور بی انگیزه تبدیل کردیم

 

به اسما هم گفتم کافیه بخوای یاد بگیری از من بهتر میشی

من نه مثل همکارام زیاد از این نسل انتقاد میکنم نه خیلی از بالا نگاشون میکنم چون عمیق که بشی یه جایی واقعا دلت میسوزه که از تجربه های ما محرومن و یه جایی دلت میسوزه که پدر مادرها چی به سرشون اوردن

به نظر من بچه های امروز معرکه اند اگر مسیر درست رو یاد بگیرند

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۲۱
خورشید جاودان

نظرات  (۶)

" تنها چیزی که منو ناراحت میکنه بی انگیزه بودن و بی هدف بودن دانش اموزامه "

سلام

من هم خیلی روی این مساله فکر کردم

اما من با تو موافق نیستم که گفتی:

 

"چون همه چی براتون فراهمه ... به هرقیمتی انگیزه رو

ازتون گرفتیم و شما رو به موجودات اماده خور بی انگیزه تبدیل کردیم"

 

به نظر من نبودن انگیزه از نداشتن هدف میاد

در زمان پدران ما 

  اگر حتی دیپلم می گرفتی می تونستی معلم یا کارمند بانک

  و امثال اون بشی

در زمان ما اگر دانشگاه می رفتی می تونستی معلم یا کارمند بشی

ولی

در زمان این بچه ها 

حتی اگر تا دکتری هم درس بخونی کاری وجود نداره

 فرصتهای کاری همه اش برای "خودی" هاست  و

مردم عادی از اون بی بهره اند .

 

اقتصاد ویران هم باعث شده بخش خصوصی

در مرز ورشکستگی دست و پا بزنه و در نتیجه 

کار کردن برای اون هم اگر ممکن باشه چیزی جز بردگی نیست

 

از طرفی

قانون علت و معلوم هم در کشور ما گسیخته شده

یعنی اینطور نیست که برای رسیدن به هدفی مشخص 

عوامل معقول رسیدن به اون رو

- مثل بقیه جوامع بشری -

بدست بیاری

اینجا پارامترهایی غیر عقلانی موثر تر از

عوامل منطقی رسیدن به یک هدف هستند

 

نسل های جدید اینها رو می بینن و

سرخوردگی بزرگتر ها رو شاهدن

در نتیجه در بازی ای که از قبل نتیجه اش مشخصه

شرکت نمی کنن

ما این عدم مشارکت رو بی انگیزگی می بینیم

در حالی که بی انگیزگی نیست

یاس و نا امیدیه.

 

 

 

پاسخ:
درسته که همه چی برای خودی هاو... ولی این دلیل نمیشه ادم بیخود زندگیش رو بگذرونه زمان ماهم همه چی برای خودی ها بود وگرنه ۱۷ سال از عمر من تلف نمیشد ۱۷ سال کار کردم سابقه ای که برام زدن ۵ ساله
ولی من نا امید نشدم خیلی از ماها نا امید نشدیم تو شهر ما بچه های ۹۴ معروفن به امیدواری و دقیقا وقتی ۹۴ نفر صبر کردن تا استخدام رسمی بشن ..
من با این بچه ها زندگی میکنم روزی ۱۲۰ دانش اموز و خوب میشناسمشون خیلیاونا بی انگیزه ان وگرنه سنی نیستن که بخوان از الان نا امید بشن
طرف میگه خانم بخاطر رسیدن به خواسته هام دوهفته غذا نمیخورم بابام مجبور میشه برام اون وسیله رو فراهم کنه
خیلی وقتا نمیخوان تغییر کنن و همین رویه خودشون رو دوست دارن بشینن و هیچ کاری نکنن و از اسمون براشون بیاد وقتی هم نمیاد نا امید و افسرده وطلبکارن 
قرار نیست همه برن دانشگاه میشه کار هنری یاد بگیری و... الحمدلله دنیای مجازی هم که براشون به راهه مگه من و امثال من چه کردیم من بابت همه چیزایی که،یاد گرفتم ذره ای پول ندادم از همین مجازی یاد گرفتم و میگیرم بعدش باهاش کسب درامد کردم سالها تابستونا حقوق نداشتم و مجبور بودم کار کنم چون حق التدریس بودم
به نظرم یا راهی وجود داره یا میشه راهی ساخت حتی اگه دنیا به کام یه عده خاص باشه باز برای ما راه ها و فرصت هایی هست سخته ولی،شدنیه
همون موقع که من ۲۰۰ هزارتومن حقوق میگرفتم،سال ۹۴ بابای دختر خالم نگذاشت کار کنه ۲۰۰ تومن کسر،شانش بود چون پولدار بودن اما من مجبور بودم کار کنم و دخترش شد ادم بی انگیزه وابسته به جیب بابا
بچه های الان جنگیدن بلد نیستن چیزی که ما یاد گرفتیم جا مدادی هرکدوم حداقل ۱۵۰ تا ۲۰۰ تومن وسیله لوکس توش هست  بر و لباسا عالی همه چی براشون فراهم برای چی به خودشون زحمت بدن کافه رفتن و تفریحاتشونم به راه پدره یه تومن پول تو جیبی میده میگم پس انداز میکنی میخنده میگه خانم کمه خرج لوازم ارایش و لباسه چیزی نمیمونه 

" کمه خرج لوازم ارایش و لباسه چیزی نمیمونه  "

دوست نداشتم که فکر کنم اینطورین که تو توضیح دادی

{غمگین}

می خواستم منطقی ترین دلیل برای این وضعیتشون رخ داده باشه

این وضعیت که تو توضیح دادی

اول و آخرش چیزی جز

خسران و اتلاف زندگی خودشون و

یه نفر دیگه در آینده نیست

با این خطی مشی در زندگی بجایی نمیرسن

مگر تا آخر عمر انگل یکی باقی بمونن

 

 

پاسخ:
اون یاس و ناامیدی مال اون بخش هدف داره که تو حالت  خوبش مهاجرت میکنن 

سلام

امیدوارم همه چیز بر وفق مراد ات باشه

یه وبلاگی رو دیدم که خانوم جوون خونه

که مادر یه پسر کوچک هم هست

گرفتار خرچنگ شده

اگه وقت و حوصله داری لطف کن یه سر به اینجا بزن

شاید بتونی از تجربیاتت بهش بگی و به زندگی امیدوارش کنی

ظاهرا بیمار تحمل درد ناشی از شیمی درمانی رو نداره و

صحبت از قطع درمان کرده.

 

https://pinkribbon.blogsky.com

ممنون

 

 

پ.ن :

فکر کنم طرفهای شما دیگه هوا شروع به گرم شدن کرده

ای وای از گرما !!!!

 

پاسخ:
نمیدونم تو اینطور مواقع به ادما چی بگم
دعا میکنم خوب بشه

بله کمی گرمه

سال نو مبارک خورشید

{گل}

پاسخ:
سلام 
سال نو شماهم مبارک باشه🌷🌻

 این وبلاگ از چشمت افتاده ؟

 توی این دو ماه و خورده ای گذشته  پست جدید نذاشتی 

شاید هم یه وبلاگ دیگه داری و توی اون می نویسی !!!

{لبخند}

پاسخ:
سلام نه 
سرجام هستم
فقط گرفتاریام زیاده

"   فقط گرفتاریام زیاده "

خوب منظورم همینه !!!

تو قبلا گرفتاری ها و غصه هات رو اینجا می نوشتی تا سبک شی

ولی مدتیه که دیگه اینجا نمی نویسی

فکر کردم خدا رو شکر ، مشکلات حل شدن

بخصوص گه گاه اینستا که میام

میبینم اونجا هم اوضاع مرتبه

اونجا برای کار و خوشی

و اینجا برای ناخوشی و دلتنگی

مگه اینطوری ها  نیست ؟

 

 

پ.ن 1 :

امیدوارم افزایش حقوق 22 درصدی سال جدید

قسمتی از نگرانی های مالی ات رو برطرف کرده باشه

برای من که اینطور بود و من رو از لبه پرتگاه نجات داد

اگرچه هنوز نگرفتمش !!!

تقصیر خودم شد

اواخر پارسال یه وام گرفتم که قسط هاش منو لب پرتگاه برد!!!.

با این تورم وحشتناک وضعیت مالی خیلی شکننده و بی ثباته

 

 

 

پ.ن 2:

ظاهرا اون دوستانی که در محل کار بهت تبریک گفتن 

روز واقعی تولدت رو نمیدونستن و به پیشوازش رفتن

ما هم که اینجا کلا بی خبریم

دیدم توی پیجت که حدود 50 نفر بهت تبریک گفتند

حسابی محبوبیتت بالا هست ها {لبخند}

ولی در هر صورت

تولدت مبارک

{صد تا گل}

{لبخند}
 

پاسخ:
اونجا هم همه چی مرتب نیست و مشکلاتی هست فقط یه جورایی چون پیج کاریه و مربوط به فعالیتامه اونجا ثبت میشه
یه چیزی مثل رزومه کاری همچین چیزی
خیلی وقته تو فاز سکوتم کلا 
البته خوب اینجا رو بگردی خیلی هم غم و غصه نبوده نمیدونم چرا اینطور برداشت کردی
اوضاع مالی شکر خدا بهتر شده ناشکر نیستم

اون محبوبت رو نمیدونم چی بگم چون همونا تا میای پیشرفت کنی با حسادتاشون سعی میکنن نابودت کنن

نه به محبوبیته دلخوشم و نه از نفرتشون ناراحت

بابت تبریک تولدم ممنونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی