۲۸ارديبهشت
من افسرده ی بی حوصله رو تخت دراز کشیده کتاب غول مدفون ایشی گورو رو دست گرفته و دل دل میکنه بخونه یا نخونه
من ظاهرا شاد عروسک ساز هی از این جلسه به اون نمایشگاه میره و کنار بچه ها خوش میگذرونه
من خشمگین و آسیب دیده تصمیم گرفته به روانپزشک مراجعه کنه و دارو بگیره
من .....
من......
من....
من...
خسته شدم از این همه شلوغی و واقعا دلم درونی اروم میخواد