تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

تانگوی چند نفره

آرامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه

بایگانی

قصه معمولی از یک ادم معمولی

پنجشنبه, ۴ آذر ۱۴۰۰، ۰۱:۵۶ ب.ظ

یه روزی اینجا می نوشتم که منفجر نشم و هیچوقت فکر نمیکردم شنیدن قصه ی یه ادم معمولی برای کسی جذاب باشه قصه خودش ، عروسکها و کتاباش  قصه جنگیدنش برای زندگی 

ولی الان با تعریف کردن قصه ام و گفتن از کتابا و عروسکهام که چطور باعث شدن من زنده بمونم در قالب یه وبینار قرار تو روستای محل کارم کتابخونه بسازم 

تا زندگی خودم کتابها و عروسکها معجزه گر بودند و الان دوست دارم بقیه هم این معجزه ها رو تجربه کنند

بخاطر همین معجزه ها بود که چهارساله تو حوزه قصه های محلی و عروسکهای بومی فعالیت میکنم چون وقتی بچه بودم یک عروسک و یک کتاب وقصه اش سرنوشت من رو عوض کرد 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۰۴
خورشید جاودان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی